تقاضای واقعی خودرو در کشور چقدر است؟
یک میلیون و ۲۰۰ هزار و یک میلیون و ۵۰۰ هزار دستگاه ؟
تقاضای واقعی خودرو در کشور به چه میزان است؟ این پرسشی است که با توجه به رشد تقاضای ناشی از سفتهبازی در بازار خودروی کشور، پاسخ دادن به آن سخت به نظر میرسد. بیش از یک دهه است که وزارت صمت با آغاز سال جدید، اهداف تولیدی برای خودروسازان تعریف میکند؛ به عنوان مثال این وزارتخانه سال گذشته اعلام کرد که خودروسازان باید یکمیلیون و ۷۰۰ هزار دستگاه خودرو تولید کنند. یا سال ۱۴۰۱ طبق دیکته وزارت صمت خودروسازان باید یکمیلیون و ۵۰۰ هزار دستگاه خودرو تولید میکردند. به نظر میرسد خطکش سیاستگذار خودرو در این زمینه میزان تقاضای بازار است؛ بازاری که به اعتقاد مسوولان صنعتی با رشد تولید میتواند مدیریت شود.
این سوال مطرح است که آیا سیاستگذار برآورد دقیقی از تقاضای واقعی خودرو دارد؟ یا به عبارت بهتر سیاستگذار از طریق چه فرمول و خطکشی، تقاضا در بازار را شناسایی میکند؟ گرچه دستکم در پنج سال گذشته تولیدکنندگان خودرو نتوانستند به اهدافی که دولت برای میزان تولید آنها تعیین کرده برسند، اما این پرسشی است که با هر بار هدفگذاری تولیدی دولت در مورد تیراژ خودروسازان خودنمایی میکند.
مشکل اساسی در مورد تعیین حدود واقعی تقاضای خودرو، تقاضایی است که با انگیزههای دلالی و سفتهبازی در بازار خودرو شکل میگیرد. در واقع طی چند سال اخیر، خودرو به یک کالای سرمایهای بدل شده است. سیاست سرکوب قیمت که سیاستگذار بهخصوص بعد از شروع تحریمهای ثانویه بر آن اصرار دارد، فاصله بسیار قابلتوجهی بین قیمت کارخانهای و قیمت بازار خودرو ایجاد کرده است؛ تا جایی که در سال گذشته شاهد بودیم گاهی این اختلاف قیمت به ۱۰۰ درصد هم میرسید.
فرصتی بسیار مناسب برای دلالانی که با خرید و فروش خودرو و سوء استفاده از اختلاف قیمتی کارخانه و بازار به سودهای کلان دست پیدا کردند. علاوه بر این بسیاری حتی بدون توجه به اختلاف قیمتی مذکور، تنها برای حفظ ارزش پول خود، به سمت خرید خودرو کشیده شدند. در مجموع میتوان گفت ماهیت سرمایهای خرید خودرو از کارخانه به ماهیت مصرفی آن چربید. همین موضوع سبب شد عطش زیادی برای خرید از کارخانه شکل بگیرد که با عنوان «تقاضای کاذب» شناخته شد.
در این بین سیاستگذار به جای آنکه سعی کند تا تقاضای شکلگرفته را به تقاضای واقعی مصرفکنندگان نهایی برساند، سعی کرد به تولیدکنندگان خودرو برای تولید بیشتر فشار بیاورد. همانطور که عنوان شد، در ابتدای هر سال دولت اقدام به اعلام اهداف تولیدی خودرو میکند که گاه بسیار بلندپروازانه است. برای مثال در ابتدای سال ۱۴۰۲ اعلام شد خودروسازان طی این سال باید یکمیلیون و ۷۰۰ هزار دستگاه خودرو تولید کنند. این در حالی است که گرچه اعداد مختلفی در مورد میزان تقاضای واقعی در بازار خودروی ایران اعلام میشود، اما هیچیک از آنها به یکمیلیون و ۷۰۰ هزار دستگاه نمیرسد.
اما تقاضای واقعی بازار به چه میزان است؟ در این زمینه، دبیر انجمن خودروسازان کشور معتقد است که تقاضای واقعی حدود یکمیلیون دستگاه است. اما حسن کریمی سنجری، کارشناس حوزه خودرو، میگوید این رقم چیزی بین یکمیلیون و ۲۰۰ هزار و یکمیلیون و ۵۰۰ هزار دستگاه است.
به نظر میرسد سیاستگذار بیش از آنکه بخواهد شکاف عرضه و تقاضا را از میان بردارد، به دنبال آن است که با اعلام این ارقام بلند پروازانه که تجربه نشان داده شانس چندانی هم برای تحقق ندارند، در پی کنترل بازار خودرو باشد. این در حالی است که تقاضای شکلگرفته تا حد قابلتوجهی حاصل خطای سیاستگذار بوده که طی چند سال اخیر به طور مداوم اقدام به سرکوب قیمتی کرده است. حال نیز به جای آنکه در این خطاها تجدیدنظر کند تا بلکه خودرو ماهیت مصرفی خود را بازیابد، تنها به تولیدکننده فشار میآورد که تعداد بیشتری خودرو تولید کند تا سیاستگذار بتواند در انتهای هر سال ارقام بزرگتری را به عنوان تیراژ سالانه خودرو اعلام کند. بر این اساس شاید بتوان این ادعا را داشت که سیاستگذار نیز ذهنیت دقیقی از میزان تقاضا در بازار خودروی کشور ندارد.