آیا واقعا «تیبا»ی متعلق به نامزد انتخابات ضدگلوله است؟
با شروع ثبتنام کاندیداتوری چهاردهمین دوره ریاستجمهوری، هر یک از نامزدها هنگام ثبتنام سعی کردند نمادی از خود را در وزارت کشور بر جای بگذارند. در همین زمینه حضور یکی از نامزدها با خودرو تیبا در ستاد انتخابات بار دیگر افسانههایی نظیر سادهزیستی یا از سوی دیگر استفاده از تیبای ضدگلوله میلیاردی را تقویت کرد. اما آیا واقعاً امکان تولید تیبای ضدگلوله وجود دارد یا استفاده یکی از مسئولان ردهبالای کشور از این خودرو صرفاً جنبه تبلیغاتی دارد؟
خودرو مورد استفاده سیاستمداران از بخشهای جذابی است که بسیاری از شهروندان در کشورهای مختلف پیگیر آن هستند. در ایران نیز هر از گاهی انتشار تصویر خودرویی که مقامات کشور سوار آن هستند، توجه عموم مردم را جلب میکند. رجل سیاسی نیز با آگاهی از این موضوع، معمولاً خودرو مورد استفاده خود را به عنوان نمادی برای شیوه تفکر خود استفاده میکنند.
از این رو اغلب آنها حداقل در اماکن عمومی با محصولات داخلی حاضر میشوند تا بدین شکل خود را حامی تولیدات ایران نشان دهند. برخی از این افراد نیز پا را فراتر گذاشته و با محصولات اقتصادی نظیر پراید و تیبا عبور و مرور میکنند تا ظاهری از سادهزیستی را به نمایش بگذارند.
این کاندیدا اتفاقاً از مقامات ارشد کشور در چند دهه گذشته شناخته میشد و پیش از این پرایدی معروف داشت.
پراید و تیبای ضدگلوله واقعیت دارند؟
استفاده سیاستمردان کشورهای مختلف از خودروهای ضدگلوله امر مرسومی است که دولتمردان ایرانی نیز گاهی از این قاعده مستثنی نیستند؛ بر همین اساس در ادامه، امکان ضدگلوله شدن خودروهایی همچون پراید و تیبا بررسی میشود.
همانطور که اشاره شد، علاوه بر تغییر و مقاومسازی شیشهها و قطعات فلزی بدنه در خودروهای ضدگلوله، دیگر قسمتهای این خودروها از جمله بخش موتوری، سیستم تعلیق و تایرها باید بهکلی تغییر یابند. مقاومسازی و ضدگلوله کردن خودرو مستلزم افزایش چشمگیر وزن اتاق بوده و این امکان برای پراید و تیبا با پیشرانه ۷۵ اسببخاری پراید قابل دستیابی نیست.
همچنین تایرها نیز باید در مقابل گلوله مقاوم باشد تا با ترکیدن آن، خودرو از کنترل خارج نشود. این تایرها را اغلب شرکتهای بزرگ تایرسازی به تولید میرسانند که ابعاد بیشتر از ۱۶ اینچی دارند. بنابراین برای ضدگلوله کردن تایر پراید و تیبا با دو حالت امکانپذیر است؛ یا باید لاستیک با اندازه بزرگتر برای آن تهیه شود، یا اینکه تولیدکنندگان داخلی آن را تولید کنند که با وضع فعلی کیفیت لاستیکهای ایرانی، بعید به نظر میرسد و در خودرو تیبای نامبرده نیز خبری از لاستیکهای غیرمتعارف نیست.
از سوی دیگر هرچند امروزه با پیشرفت تکنولوژی، مواد مقاومسازی بدنه بسیار سبکتر و کوچکتر شدهاند، اما با احتساب ضخامت درهای پراید و تیبا، خصوصاً ستونهای بسیار ضعیف این خودروها، واژه «پراید ضدگلوله» نمیتواند چیزی بیشتر از یک شوخی رسانهای باشد.
پرایدسواری؛ شو تبلیغاتی برای جلب نظر مردم
با توجه به فعالیتهایی که سیاستمداران در ایران دارند، کمتر کسی میان آنها پیدا میشود که قدرت خریدش در پراید و تیبا خلاصه شود. اما برخی از مقامات هنوز هم بر این عقیده هستند که باید مانند مردم زندگی کرد تا در دل آنها محبوب ماند. با این حال به نظر میرسد این نوع ظاهرسازیها دیگر حتی بین طرفداران این افراد هم خریدار ندارد و چنین رویکردی پس از دهه 60 تقریباً منسوخ شد.
همچنین باید توجه کرد گاه این رویکرد نهتنها جنبه تبلیغاتی خاصی ندارد بلکه حتی جنبه منفی دارد؛ چراکه این افراد پس از چهار دهه حضور در رأس جایگاه تصمیمگیری، اجرا و گاهی نمایندگی ایران در سازمانهای بینالمللی، خواهناخواه ویترین کشور در جوامع بینالمللی شناخته میشود و شاید بهتر باشد از خودرویی بهروزتر استفاده کنند.
طبیعتاً نمایش تیبا و پراید که دهههاست صنایع جهان از آن عبور کردهاند، نمیتواند نمایش مثبتی از ایران در جامعه جهانی باشد و دقیقاً عقبماندگی صنعت خودروسازی ایران را بروز میدهد.
این موضوعات باعث شده دیگر نامزدهای انتخاباتی هم واکنشهای تندی به آن نشان دهند. چنانکه یکی از کاندیداها چندی پیش در صفحه ایکس خود نوشت: «بعضی فکر میکنند سادهزیستی یعنی در مقابل مردم پراید سوار شویم، ولی به بهانه کوچک بودن خانه ۱۲۵ متری خود، منازل بزرگتر دولتی را تصرف کنیم. رئیسجمهوری پیشرفتگرا کسی است که ماشین خوب سوار شود و باعث شود مردم هم صاحب ماشین خوب شوند.»