سفر قسطی؛ مُسکن موقت یا سم مهلک برای گردشگری؟

سفر قسطی به عنوان راه حل مطرح شده اما جامعهشناسان و کارشناسان گردشگری درباره اثربخشی بلندمدت آن و تناقض آن با هدف اصلی سفر (آرامش ذهن) ابراز تردید کردهاند
به گزارش قیمت ۳۶۰؛ براساس گزارشی که اتاق بازرگانی تهران در زمستان امسال منتشر کرد، هر خانوار تهرانی در سال تنها قادر به صرف ۵.۵ میلیون تومان برای سفر و تفریح است که بهزعم بسیاری از کارشناسان این رقم حتی برای یک سفر یکروزه نیز ناکافی است. این در حالی است که هزینههای یک سفر متوسط، از جمله هزینههای اقامت و حملونقل، به شدت افزایش یافته است. براساس این گزارش حدود ۷۵ درصد از خانوارهای ایرانی قادر به سفر نخواهند بود، چراکه هزینهها برای بسیاری از آنها بیشتر از خط فقر سفر است. طبق نتایج بررسیهای اخیر، خط فقر سفر در سال ۱۴۰۳ معادل ۱۵ تا ۱۶ میلیون تومان تخمین زده شده است و تنها حدود یکچهارم خانوارها قادر به گذراندن تعطیلات در این شرایط اقتصادی هستند. هرچند گفته میشود هزینه ماهانه دهک نهمیها نزدیک به ۲۶.۵ میلیون تومان است، اما با توجه به نرخ تورهای نوروزی، حتی دهک نهمیها نیز نمیتوانند در تعطیلات نوروز به سفرهای دلخواه بروند.
کاهش سفر تنها ضربه خود را به اقتصاد گردشگری نمیزند، بلکه هرچه سهم سفر از سبد هزینه خانوار ایرانی کم شود، بیشتر از آن میزان نشاط و انگیزه افراد برای ادامه فعالیت از دست میرود. اکنون پدیده سفر قسطی حکم سراب را دارد؛ در نگاه اول شاید راهی برای کاهش فشار اقتصادی بر خانوادهها باشد و بتواند امکان فراغت را فراهم کند، اما بار مالی که در بلند مدت بر دوش خانواده میگذارد با هدف سفر رفتن که آسودگی ذهن است، در تناقض قرار دارد و فشار مالی و روانی را تشدید میکند.
سفر قسطی راه چاره نیست
اردشیر گراوند، جامعهشناس درباره تبعات سفر اقساطی در بلندمدت گفت: «فراغت یکی از ارکان زندگی افراد و همچون مسکن، آموزش و بهداشت جزو نیازهای ضروری است. فراغت اساسا بخش جدایی ناپذیری از زندگی بشر است و حتی حیوانات هم به آرامش و استراحت نیاز دارند. در سراسر دنیا و بخصوص ایران ما تعطیلات زیادی داریم. در این تعطیلات خانوار نیازمند یک فراغت است ولی تمام اعضای خانوار این را نمیتوانند متوجه شوند که ما منابع و پول رفتن به سفر را نداریم. یک کودک میبیند که اطرافیانش به سفر میروند یا حتی مرد یا زن خانواده دوست دارد به یک سفر فراغتی برود ولی خودش هم میداند که منابعش را ندارد؛ بنابراین ما فکر میکنیم که فراغت یک امر اختیاری نیست بلکه امری ضروری برای تمدد اعصاب و آرامش و جدا شدن از فضای پرتنش زندگی و محل کار است.»
وی با بیان اینکه هزینه درآمد خانوارها منفی شده است، افزود: «در چنین شرایطی خانوار منبع خود را برای فراغت نمیگذارد چراکه اولین اقلامی که در زمان تورم از سبد هزینه حذف میشود در وهله اول امور فرهنگی است، در وهله دوم امور آموزشی، سوم امور فراغت و در نهایت امور مربوط به سلامت عمومی مانند ویتامینها، پیشگیری از بیماری و... است. اکنون که این منبع برای سفر وجود ندارد، مانند دندان نیست که بگوییم آن را میکشم و راحت میشوم بلکه روح ناخواسته آن را طلب میکند و افراد سفر رفتن را دوست دارند. زمانی که فرد نمیتواند با پساندازش سفر کند مجبور است خود را زیر بار قرض ببرد.»
گراوند ادامه داد: «از طرفی کسانی هم که عرضهکننده خدمات گردشگری هستند مانند تورگردانان و هتلداران، خودشان میدانند که مردم توان پرداخت پول نقد را ندارند و مجبور به تقسیط میشوند. این است که به نظر من سفر قسطی فعلا پاسخگوست ولی در بلند مدت راه چاره نیست. به این دلیل که عموم مسافرتها ما در چادرخوابی، ماشین خوابی یا خانه آشنایان میگذرد و مسافرت به آن معنایی که قبلا در ایران وجود داشت دچار چالش شده است چراکه پس اندازی وجود ندارد.»
حذف سفر از سبد هزینه خانوار به معنای عدم انگیزه و نابودی اقتصاد است
این جامعهشناس درباره پیامدهای حذف سفر از سبد هزینه خانوار عنوان کرد: «هر محدودیتی مانند زخمی در وجود بشر میماند و انرژی فرد را میگیرد و او را دچار افسردگی میکند. ممکن است این زخم خوب شود ولی جایش میماند؛ بنابراین در سطح فردی تبدیل به افسردگی و زخمهای فراموش نشدهای میشود. در سطح نظام اجتماعی نیز عدم انگیزه، تحرک اقتصادی و اجتماعی را از بین میبرد و این به معنای انباشت سختیهای زندگی است. به همین دلیل هم ما با آمار بالای خودکشی، افسردگی و اعتیاد مواجه هستیم چراکه انگیزهای برای حرکت مجدد وجود ندارد.»
سفر قسطی یک گزینه برای اقشار ضعیف جامعه است
محسن حاجی سعید، رئیس جامعه انجمنهای حرفهای راهنمایان گردشگری نیز درباره اثر تورم بر گردشگری داخلی گفت: «تاثیر تورم همین است. وقتی درآمد مردم کاهش پیدا کند سفر از یک الزام به کالای لوکس تبدیل میشود. وقتی درآمد مردم کاهش و از سوی دیگر هزینههای زندگی افزایش پیدا کند سفر دیگر از فهرست نیازهای ضروری خط میخورد. درحالی که سفر به نوعی برای برگرداندن انگیزه دوباره فرد برای کار کردن است. یعنی به لحاظ روانی فرد نیاز دارد سفر برود تا بهتر زندگی کند و تجربیات سفرش را در کارش لحاظ کند، اما وقتی نتواند امرار معاش کند و نیازهای اولیهاش را تامین کند، سفر از زندگیها حذف میشود.»
وی ادامه داد: «الان وضعیت به این شکل است که هزینه پرواز و هتلها را چند ماه پیش از عید افزایش میدهند بدون اینکه توجهی به توان درآمدی مردم داشته باشند و بعد هم ادعا میکنند که برای عید افزایش نرخ نخواهیم داشت. هزینههای بازدید و خوراک را هم که اضافه کنید یک فرد کارمند محاسبه میکند که برای یک سفر عادی داخلی با خانواده باید سه ماه حقوقش را خرج کند. از این روست که گردشگری ما دچار چنین وضعیتی شده است.»
این فعال صنعت گردشگری در ارزیابی خود از پدیده سفر قسطی گفت: «این گزینه را هم میتوان نقد کرد و هم میتوان به عنوان راهکاری برای اقشار ضعیف و طبقه متوسط دید که در آستانه نوروز و افزایش هزینههای خوراک و پوشاک هزینه سفر هم به آن اضافه میشود که ممکن است از پس آن برنیاید. ولی اگر بتواند که در سه یا چهار قسط پرداخت کند، آنوقت میتواند در زمان مناسب تعطیلات نوروز با خانوادهاش سفری داشته باشد؛ بنابراین نگاه من نسبت به این موضوع حمایتی است. هرچند که نیاز به نظارت هم دارد یعنی نباید سودش طوری باشد که باز هم از درآمد افراد بیشتر شود. از دید من این خود یک فرصت برای حمایت از اقشار متوسط و ضعیف جامعه است که با اقساط بتوانند سفر خود را داشته باشند.»